خواب آب ارغوان

ساخت وبلاگ
مردِ من خيلى يواشكى اومده اينجا و با نظرِ قشنگش برام يه ردپاى دوست داشتنى جا گذاشته ... 

+ خوش اومدى صاحب و مخاطبِ همه ى احساسم :)

خواب آب ارغوان ...
ما را در سایت خواب آب ارغوان دنبال می کنید

برچسب : براي اولين بار احسان خواجه اميري,آلبوم براي اولين بار,نزديكي براي اولين بار,دخول براي اولين بار,چگونه براي اولين بار نزديكي كنيم,كردن براي اولين بار,چگونگي دخول براي اولين بار,نحوه دخول براي اولين بار,كردن زن براي اولين بار,دانلود آلبوم براي اولين بار, نویسنده : mzehaa بازدید : 20 تاريخ : دوشنبه 29 شهريور 1395 ساعت: 3:12

ما بهم پیوستیم

آسمان آبی شد

آب هم آبی تر

لبِ این آبِ روان ...

دلِ ما هم آبی

و اين بار

عروس و داماد ، من و تو ،

بوديم ...

+ شروع زندگيمون مبارك مردِ من

خواب آب ارغوان ...
ما را در سایت خواب آب ارغوان دنبال می کنید

برچسب : بیست و یک شهریور, نویسنده : mzehaa بازدید : 11 تاريخ : يکشنبه 28 شهريور 1395 ساعت: 10:43

با وجودِ همه ى خستگى هاى امروز جفتمون خوشحال بوديم ... گوشيم رو گرفتم تو دستم و ازشون عكس گرفتم ... از دو تا فرشِ لول شده اى كه از سقف ماشين بيرون زده بود ... ميخنديديم ... از همون اول كه وارد مغازه شديم ميخنديديم ... تند تند رگال هاى فرش رو نشونمون ميدادن و ماهم با دقت نگاشون ميكرديم ... ديدنِ اون همه رنگ و نقش ما رو به هيجان مياورد اما شربت زعفرونى كه دوبار نصيبمون شد حالمون رو خوب تر كرد :)) بالاخره خدا كمك كرد و با مشورت همديگه انتخابمون ثبت شد ... بار رو بستند و راهى شديم نگران اين بودم كه چه جورى بايد ببريمش بالا ... خنديدى و با صداى بلند گفتى : ميگيرمش رو كولم ... خواب آب ارغوان ...
ما را در سایت خواب آب ارغوان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mzehaa بازدید : 8 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 7:31

همه ى ما نميتوانيم كارهاى بزرگ انجام دهيم اما ميتوانيم كارهاى كوچك را با عشقى بزرگ انجام دهيم + مادر ترزا+ چند روزى هست كه ساعت پنج - پنج و نيم ، با چشماى خوابالو ، گوشيم رو برميدارم ، شماره ات رو ميگيرم ... چى ميشنوم ؟ صداى خيلى خيلى آرومت كه ميگه : جان ... سلام ... باشه باشه بيدارم ... همين چند كلمه و غوغايى كه تو دلم برپا ميشه ... ديشب كه بهم گفتى صبح حالم خيلى خوب بود متوجه شدم و همين چند ديقه پيش مطمئن ... كه چقدر دوست دارى صبح ها باهات بيدار بشم ... بهم گفتى صبحونه رو خودم درست ميكنم تو فقط باش ... خب چرا بايد دريغ كنم ازت اين حس و حال رو ؟ چه اشكالى داره يكم تنبل نب خواب آب ارغوان ...
ما را در سایت خواب آب ارغوان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mzehaa بازدید : 18 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 7:31

مرد : دارم فكر ميكنم 

من : به چى ؟ 

مرد عكس اتاقمون رو نشون ميده : به اينكه يعنى ميشه همه ى خستگيا و استرسم اينجا تموم بشه ؟ 

من : به اين اعتقاد دارى كه بايد همه ى خستگيا و استرس و نگرانيات رو بيارى واسه من كه باهم اينجا تمومش كنيم ؟ 

مرد : من كه جز اينجا جايى ندارم ... دارم ؟ 

من : منم ندارم 

خواب آب ارغوان ...
ما را در سایت خواب آب ارغوان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mzehaa بازدید : 47 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 7:31

برقا رو دونه دونه خاموش كرديم ... قبل ازين كه در رو باز كنم زودى اومد جلو و صورتم رو محكم بوسيد ... درِ خونه رو قفل كرد و منتظر آسانسور وايساديم ... نگام كرد و گفت : خسته اى ؟ گفتم : نه خوبم ... گفت : پس چرا انقدر بى حالى ؟ گفتم : آقا مريضم ديگه ... دستش رو انداخت  دورم و با لحنِ شيرينى گفت : قربونت برم مريض من ...  آسانسور تو طبقه ى ما وايساد ... سوار شديم ... در بسته شد ... دستم كشيده شد و غرقِ آغوشش شدم ... ناخوداگاه چشمام بسته شد و نفس عميقى كشيدم ... نفس عميقى كشيدم و بوى تنش رو با همه ى وجودم حس كردم ... آغوشش محكم تر شد ... سرش روى شونه َم بود و سرم زيرِ چونه َش ... آروم بودم و ت خواب آب ارغوان ...
ما را در سایت خواب آب ارغوان دنبال می کنید

برچسب : آغوشت رو به غير من, نویسنده : mzehaa بازدید : 46 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 7:31

مرد : غروب دیدمت دلم قنج میرفت واستا

+ همین جمله کافی بود که همه ی خستگیِ امروزم از تنم بیرون بره :)

خواب آب ارغوان ...
ما را در سایت خواب آب ارغوان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mzehaa بازدید : 22 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 7:31

اپيزودِ اول : نه صداى در رو شنيدم ... نه متوجه راه رفتنش توى خونه شدم ... اما نفس كشيدنش رو حس كردم ... نزديك صورتم داشت نفس ميكشيد ... خسته بودم ... بيشتر از اون بى حال و تب دار ... حس ميكردم با اون نگاهِ بى نظيرش بهم خيره شده ... حتما چشماش الان مظلوم تر شده ... اما چيكار كنم كه زورِ باز كردنِ چشمام رو نداشتم ... دستش اومد روى صورتم و به آرومى نوازشم كرد ... دستاى گرمش ... دستاى مردونه اش كه نهايتِ مهربونى رو داشتن ... موهام رو بى نصيب نذاشت ... انگشتاى كشيده اش رو ميونِ موهام تكون ميداد ... حركتِ نوك انگشتاش روى سرم ، صداى نفس هاش و گرماى تنش كه نزديكم بود نذاشت مقاومت كنم و خواب آب ارغوان ...
ما را در سایت خواب آب ارغوان دنبال می کنید

برچسب : ولیعصر,ولیعصر تهران,ولیعصر تبریز,ولیعصر رفسنجان,ولیعصر چت,ولیعصر بابل,ولیعصر زابل,ولیعصر قسم,ولیعصر رایانه,ولیعصر گلستان, نویسنده : mzehaa بازدید : 13 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 7:31

كه لعنت شده ى جهانى صدام ميزنه ! 

خواب آب ارغوان ...
ما را در سایت خواب آب ارغوان دنبال می کنید

برچسب : دى جى كالا,دىوار,دى,دى اكتيو كردن اينستاگرام,دىکشنرى,دى ايديك محوطانى,دى شيخ با چراغ,دى بت حلوة,دى جى كافورى,دى جى فيجو, نویسنده : mzehaa بازدید : 36 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 6:51

فقط من و تو بودیم و خلوتِ جاده ... نیم ساعتی از آخرین زنگی که بهمون زده بودن میگذشت و مطمئن شدن که حالمون خوبه و داریم برمیگردیم ... ساعت حدودا سه و نیمِ شب بود ... دلم سبکِ سبک ... به این سفرِ کوچیک خیلی احتیاج داشتم ... قبل از همه چیز باید حرفام رو میزدم با خانوم ... و تو وعده ی این پنجشنبه رو بهم داده بودی ... سرِ ساعت اومدی دنبالم ... با همون ذوقی که ازش حرف میزدیم راهیِ اولین میعادگاهمون شدیم ... قم . بهشتِ معصومه و زیارتِ مزارِ بزرگترهای به رحمتِ خدا رفته حالمون رو خوب تر کرده بود ... معصومانه نشستنت سرِ مزار دلم رو چنگ میزد ... نگاهت نمیکردم که معذب نباشی ... اما قطر خواب آب ارغوان ...
ما را در سایت خواب آب ارغوان دنبال می کنید

برچسب : اتمام حجت,اتمام حجت یعنی چه,اتمام حجت بانک مرکزی,اتمام حجت در قرآن,اتمام حجت پوتین با ریاض,اتمام حجت معنی,اتمام حجت از روز اول,قانون اتمام حجت,جلسه اتمام حجت قلم چی,کتاب اتمام حجت, نویسنده : mzehaa بازدید : 33 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 6:51

همه چشمشون به تلویزیونه ... توی آشپزخونه ام و دارم میزِ شام رو جمع میکنم ... روی یکی از صندلی ها نشسته و اینور و اونور رفتنِ منو نگاه میکنه ... هرچقدر بهش گفتم برو توی هال بشین پیشِ بقیه قبول نمیکرد ... میگفت میخوام اینجا پیشِ تو باشم ... اصرارِ مامان هم تاثیری نداشت ... موند کنارم ... نگاهش افتاد به تلویزیون و برنامه ای که داشت پخش میشد ... حواسم بهش بود که داشت سر تکون میداد و زیرِ لب یه چیزایی میگفت ... میدونستم حرصش گرفته ... با لبخند گفتم : ولش کن ... الکی چرا حرص میخوری آخه عزیزم ؟ مرد : میگم چقدر خوبه که ماهواره نداریم ... خدا رو شکر من : هههممم :) چطور ؟ مرد : حالا جدا خواب آب ارغوان ...
ما را در سایت خواب آب ارغوان دنبال می کنید

برچسب : ساده بگم سادگیاتو دوست دارم,آهنگ ساده بگم سادگیاتو دوست دارم, نویسنده : mzehaa بازدید : 34 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 6:51